فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

فرهام............مرد کوچک خانه ما...

بچه نوپا مادر چهل پا

1390/11/30 19:00
نویسنده : مامان فرهام
481 بازدید
اشتراک گذاری

سینه خیز رفتن فرهام

این حرف رو از بچگی بیاد دارم که مادر بزرگم به همه مادرایی که بچشون تازه چهار دست و پا رفتن رو یاد گرفته بود و باید مدام دنبال اون می دویدند می زد اما هیچوقت به اندازه امروز اونو درک نمی کردم ، کافیه که فقط یک لحظه از پسرک غافل بشم ، فقط یک لحظه ......

راستش اوایل که خیلی هم از سینه خیز رفتن فرهام خوشحال بودم می گفتم که باید به بچه اجازه داد تا حس کنجکاوییش تخلیه شود و حسابی با دل بچه ام راه می اومدم ، اما بین خودمون باشه این حس و حال چند روزی بیشتر دوام نیاورد و اشتهای سیری ناپذیر فرهام به کشف نقاط حساس منزل از جمله یخچال و لباسشویی و ظرفشویی و کابینتها و و از اون بدتر دستشویی و حمام دیگه نایی برای من مادر نزاشت چه برسه به کمک در حس کنجکاوی ..........

تنها یک پلک زدن کافیست تا پسرک را لای در یخچال یا در دستشویی و حمام در حال تقلای ورود ببینی و چقدر خنده دار است لحظه ای که با یک دستش محکم در یخچال را می گیرد و با دست دیگر یکی یکی اشیا داخل را بررسی می کند و همزمان می شود سر رفتن حوصله من با کشیدن آلارمهای یخچال و جیغهای پسرک .....

با پسرم : مرد کنجکاو و خستگی ناپذیرم ، نمی دانم چگونه شور و شعفم را هنگام تماشای تویی که در حال کشف جهان پیرامونت هستی توصیف کنم ، نمی دانم با چه زبانی قدردان پروردگاری باشم که تورا به ما هدیه داد و نمی دانم چطور تماشاگه اینهمه شکوه و عظمت و زیبایی خلق و بالندگی تو  باشم ، هر بار که کار جدیدی می کنی یا چیز جدیدی را کشف می کنی سرم را بالا می گیرم و خدایی مهربانیها را هزاران هزار بار بخاطر وجودت شکر می گویم ، اما پسرم تجربه همیشه شیرین نیست گاهی درد دارد ، گاهی زخم دارد ، گاهی ممکن است بسوزاند و گاهی حتی یک لحظه غفلت من مادر ...

ببخش مادرت را که تحمل دیدن این تجربه ها را ندارد ، ببخش مادرت را هنگامی که خوشحالی تو را درست لحظه ای که به سختی خودت را به سوژه مورد نظر رسانده ای با ممانعت از آن به جیغ و گریه تبدیل می کند ، ببخش که گاهی ناگزیرم ، گاهی خسته ام و گاهی دیگر حتی نا ندارم ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سانی (فرشته کوچک ما)
26 بهمن 90 11:54
وای چه قلم زیبایی داری
از خوندن این مطلب چشمهام تر شد
واقعیت اینه که کوچولوها دوست دارن جهان اطرافشون رو با کنجکاوی هاشون کشف کنن و مادرها به خاطر خطراتی که ممکنه پیش بیاد مانع میشن که باعث میشه جیغ نی نی ها در بیاد
سانی (فرشته کوچک ما)
26 بهمن 90 11:55
من وبلاگ فرهام کوچولو رو لینک میکنم که گمش نکنم و بتونم گاهگاهی بیام سر بزنم



ممنون عزیزم، حتما در اولین فرصت به وبلاگ کوچولوتون سر می زنم.
خاله زهرا
29 بهمن 90 9:06
واي كه چقدر دوست دارم اين صحنه رو از نزديك ببينم.مامانه فرهام كوچولوت خيلي نازه
هدی مامان مبین
30 بهمن 90 13:42
خیلی قشنگ بود
لذت بردممممممم.....مادرانه
فرهام جونم تو هم مثل مبین که ابرو نداری فدای شکل ماهت...
جمله مادربزرگت خیلیییییییییییییییییییییی عالی بود تاحالا نشنیده بودم
ممنون عزيزم مبين كوچولو رو ببوس