فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

فرهام............مرد کوچک خانه ما...

دردلهای مادرانه

1390/9/10 0:05
نویسنده : مامان فرهام
423 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها حس می کنم بازنشسته شده ام ، تمام کارهایی که قبلا انجام می دادم حالا برایم تبدیل به رویا شده به گمانم شده ام یکی از همان مامانهایی که از صبح تا شب کاری جز نشستن وردل بچه شان و تعریف و تمجید از قد و بالایشان ندارند . شده ام زن خانه و زندگی ! از صبح تا شبم به بازی با پسرک ، عوض کردن پوشک ، شیر دادن و غذا خوراندن ، مدام مواظب پسرک بودن و چهارچشمی پاییدنش ، با خنده اش خوشحال و با گریه اش تمام غمهای دنیا در دلم لانه کردن ،درگیری های فکری خنده دار که پسرک هر روز به نوعی برایم رغم می زند که مثلا چرا امروز کم پی پی کرد یا برعکس چرا امروز سرفه می کنه ؟ چرا چشمهاش رو می ماله ؟و .... ، درد دل با عمه و خاله و خانباجیهای فامیل و کسب اطلاعات از اونها ،انجام کارهای خانه و پخت وپز ،دیدن فیلمهای صد تا یک غاز ، وبگردی و خوندن کتاب من و کودک من یا مجله شهرزاد یا هر چیزی که راجع به کودک و کودکیاری و تغذیه و هوش و....باشه

همچنانکه برای پسرک لالایی میخوانم و بر روی پاهایم تکانش می دهم لحظه ای به یاد خودم می افتم و دلم برای آن آدمی که همیشه خدا بدو بدو می کرد و لحظه ای آرام و قرار نداشت تنگ مشود ، در نهایت خستگی و کلافگی با دیدن چهره معصوم پسرک در خواب و لبخند شیرین و دلنشینش همه چیز را فراموش می کنم و با خودم می گویم : همه چیزم فدات یک تار موی تو پسرم ، جانم فدای تو...

فرهام

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله زهرا
12 دی 90 12:58
مامان فرهام سلام همه مطالب و عكساتون خيلي خوبن اميدوارم موفق باشي
آزی مامان آرتینا
15 دی 90 9:46
درست میشه دوست جون!
سرو(Sarv)
20 دی 90 12:03
قربون اون لالای قشنگش
اینم واسه مامان فرهام:
زندگی وزن نگاهی ست که در خاطره ها میماند،زندگی درک همین اکنون است،زندگی سبزترین آیه در اندیشه ی برگ،زندگی باور دریاست در اندیشه ی ماهی،در آیینه ی عشق،زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود،تا که این پنجره باز است،جهانی با ماست.آسمان،نور،خدا،عشق،سعادت با ماست،فرصت بازی این پنجره را دریابیم...
در نبندیم به نور،در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم...زندگی شاید آن لبخندی ست که دریغش کردیم...


مرسی عزیز دلم واقعا آسمان ،نور ،خدا ، عشق ، سعادت با ماست