فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

فرهام............مرد کوچک خانه ما...

فرهنگ لغات فرهام در 16 ماهگي

مامايي ، بابايي آبّه  : آب آب بازي  : (بازي مورد علاقه) الو : تلفن و موبایل نای نای : موسيقي ( به محض نشستن در ماشين ) به به  :  خوراکی ها هَم  : غذاهاي گرم عمّو :  دوست بابايي آج آقا : حاج آقاهايي كه عمامه دارند نانا : خاله مونا و ساناز و فرناز دايي  : دايي و چايي لالا  : بچه ام راس ساعت ده مي گه لالا و دستمو مي كشه و به تختش اشاره مي كنه ببه : ني ني هاي ديگه جز خودش ممه : ذكر و ورد هميشگي زبان حمّا : حمام (عاشق حمام) آجی....پدربزرگ من عزيز....مادر بزرگ من حتن : بابا حسن تا  تا  : تاب تاب عباسی ددر: بیرون از خانه  (ورد هميشگي ) بع بع ، ماو ، هاپ، ...
4 شهريور 1391

مادر........................

عشق آمد در دم آسان شد،خدا را شکر مادر شدم او پاره جان شد خدا را شکر شوق شنیدن ریخت حتی گریه اش در من لبخند زد جانم غزلخوان شد ،خدا را شکر من باغبان تازه کاری بودم اما او یک غنچه زیبا و خندان شد ،خدا را شکر او آمد و باران رحمت با خودش آورد گلخانه ما هم گلستان شد ،خدا را شکر سنگ صبورم،نور چشمم ،  میوه  قلبم شب را ورق زد ،ماه تابان شد ،خدا را شکر مادر شدن یک امتحان سخت و شیرین است دلواپسی هایم دو چندان شد ،خدا را شکر   با مادرم : همیشه در جواب اعتراضهای که بخاطر نگرانیها و دلواپسیهای مادرانه ات می کردم با خنده می گفتی "تا مادر نشی نمی فهمی" و من اکنون می فهمم ، می فهمم م...
24 ارديبهشت 1391

تولد یکسالگی

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس                زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس، یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم؟          دولت صحبت آن مونس جان ما را بس. یک سال گذشت و مرد کوچک خانه ما یکساله شد ، یکسال است که خورشید قلبمان شده ای """"" خورشید کوچولو تولدت مبارک """"" خدا رو شکر جشن تولد به خوبی برگزار شد فقط تو یک کوچولو کلافه شدی که با عوض کردن لباسهات بهتر شدی اما دیگه موقع کیک بریدن و شمع فوت کردن قیافه ات این طوری شده بود و جیغ می کشیدی ، حق داشتی مامان آخه تو هنوز خیلی  کوچولویی و زود خسته می ش...
2 ارديبهشت 1391

توتوها

معرفی میکنم : کورورش خان و کتی خانم طوطی های خاله رویا اینها ، فرهام که عاشقشونه ، کوروش به فرهام میگفت : بی ادب و بچه ام کلی براش ذوق می کرد ، تا الان فکر می کردم فرهام آدمها رو خیلی دوست داره اما حالا فهمیدم که به حیوانات هم علاقه فراوانی داره ، راستی اینو هم بگم که وروجکم تا یکی دو دقیقه رو رو پای خودش می ایسته و خودش واسه خودش دست می زنه ...
2 ارديبهشت 1391