پسر خوب مامان
امروز از صبح که بیدار شدم فهمیدم که می تونم روی فرهام حساب باز کنم و یکم به حال خودش رهاش كنم تا دستی به سر و روی خونه که تبدیل به بازار شام شده بود بکشم ، بک ملحفه پهن کردم زمین و کلی عروسک و جغجقه دور و برش ریختم و ... بچه ام خودش با خودش بازی می کرد و آواز مي خوند که یک لحظه احساس کردم ساکت شده ....
الهی مامان قربونت بره عزیزم
از بس خوابوندن این بچه کار سختیه و مستلزم زمان و مکان خاصیه با دیدن این صحنه سریع دست به دوربین شدم و متاسفانه با صدای فلاش دوربین ......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی